در مقاله قبلی تکنیک تجسم خلاق یا تصویرسازی ذهنی به این نکته اشاره کردیم که همهچیز را تصویرسازی کنید؛ طوری که انگار کاملاً واقعی هستند. در این مقاله می خواهم شما را با ویژگی های یک تصویرسازی ذهنی خوب آشنا کنم. از نظر محمد رضا تقوی یک تصویر سازی ذهنی خوب باید این طور باشد.
ویژگیهای یک تصویرسازی ذهنی خوب
- هرچه بدن راحتتر و محیط آرامتر باشد تصویرسازیِ بهتری خواهید داشت
- هرچه تصویرها را با احساس و شادی بیشتری بسازید و هیجانهایتان را در آن دخالت دهید؛ نتیجهی بهتری خواهید گرفت.
- در تصویرسازی، صداها را بشنوید و به آنها توجه کنید
- رنگها را بهوضوح ببینید و جزئیات را لمس کنید
- تصویرسازی شما باید متحرک و باروح باشد
- در هنگام تصویرسازی لبخند بزنید
- از موسیقی بیکلام استفاده کنید
- عود، روشن کرده و فضا را خوشبو کنید
- لباسهای تمیز و آراسته بپوشید
- در زمان تصویرسازی به بهداشت فردی خود رسیدگی کنید (در این صورت احساس خیلی بهتری خواهید داشت)
استفاده از تصویرسازی ذهنی خوب در تمام جنبههای زندگی
من محمد رضا تقوی پیشنهاد میکنم شبها قبل از خواب و صبحها بلافاصله پیش از برخواستن از رختخواب، لحظهی رسیدن به هدفهای خود را تصویرسازی ذهنی کنید و برای هر هدف یک فیلم یکدقیقهای در ذهن خود بسازید و با شور و اشتیاق فراوان به تماشای فیلم لحظهی رسیدن به موفقیت خود بپردازید.
علت انتخاب این دو بازهی زمانی، قدرت دریافت بیشتر ضمیر ناخودآگاه در هنگام بیدار شدن از خواب و پردازش آخرین تفکرات پیش از خواب، در تمام طول شب، توسط ذهن است.
وقتی میخواهید به یک مهمانی بروید خود و مهمانان را در حالت شاد و دوستداشتنی تصویرسازی ذهنی خوب کنید؛ آنوقت خواهید دید که وقتی وارد مهمانی شدید چقدر شما و دیگر مهمانان شاد، بشاش و دوستداشتنی هستید و احساس جدیدی را تجربه خواهید کرد.
در رابطه با دوستان یا همسر و فرزندانتان، خود را غرق در یک رابطهی عاشقانه و شاد تصور کنید؛ آنوقت خواهید دید که زندگیِ شادتر و عاشقانهتری دارید و هرروز از هر لحاظ خوشحالتر و بانشاطتر میشوید؛ این است رمز و رازِ در لحظه زندگی کردن.
وقتی میخواهید به تعطیلات و مسافرت بروید خود را در طول سفر، انسانی شاد و مسئولیتپذیر و دوستداشتنی تصور کنید؛ آنوقت خواهید دید که تعطیلات و مسافرت بهتری دارید و از مسافرت خود لذت خواهید برد. شما در حقیقت با این کار از قبل تعیین میکنید که میخواهم بهترین تعطیلات زندگیام را داشته باشم.
اگر میخواهید در محل کارتان درخواستی از همکاران و یا رئیستان داشته باشید؛ اول در ذهن خود برآورده شدن آن درخواست را تصویرسازی کنید؛ سپس درخواست خود را ارائه دهید. خواهید دید که با درخواست شما موافقت میشود.
تکنیک فوق، بارها و بارها راهگشای من بوده و از آن بسیار استفاده کردهام.
اگر مسابقهی ورزشی در پیش رو دارید؛ شبها قبل از مسابقه خود را نفر پیروز و برندهی آن مسابقه ببینید، برای این پیروزیِ شیرین شادی کنید و سپس خودتان نتیجهی فوقالعادهی این تصویرسازی ذهنی را بهوضوح شاهد باشید.
در درس و کنکور و دانشگاه، خود را یک انسان موفق و مسئولیتپذیر و درسخوان تصور کنید؛ آنوقت خواهید دید که قبولی شما در کنکور و نحوهی درس خواندنتان چقدر تغییر کرده است. وقتی ازلحاظ ذهنی رشد میکنید؛ درس خواندن برای شما لذتبخشتر میشود و با میل بیشتری به آن میپردازید.
فراموش نکنید که میزان موفقیت شما بسته به میزان باور و تمرین شماست… پس خودتان را باور کنید.
نمونههایی از تصویرسازی ذهنی خوب از مشاهیر و هنرمندان جهان
خانم «کیت الیزابت وینسلت» بازیگر نقش «رز» در فیلم «تایتانیک»
وقتی «کیت الیزابت وینسْلِت» (Kate Elizabeth Winslet) با چشمان پر از اشک، جایزهی اسکار خودش را گرفت؛ در سخنرانی خود گفت: «در نوجوانی هر وقت به حمام میرفتم شامپو را بهعنوان جایزهی اسکار در دستانم میگرفتم و تصور میکردم که جایزهی اسکار در دست من است و حاضران در سالن در حال تشویق کردن من هستند ولی الآن دیگر اینکه در دست من است شامپو نیست و جایزهی اسکار واقعی است و از این بابت خوشحال هستم» تمام حاضران او را تشویق کردند.
آقای هادی ساعی قهرمان چندین دورهی المپیک
آقای «هادی ساعی» قهرمان چندین دورهی تکواندوی المپیک وجهان هم قبل از شروع مسابقهی واقعی، اول در ذهن خودش با حریف مبارزه میکرد و بعدازاینکه ازلحاظ ذهنی بر حریف پیروز میشد دست به مبارزهی واقعی و فیزیکی در مقابل حریف خویش میزد و در واقعیت نیز پیروز میشد. پس آقای ساعی هم از یک تصویر سازی ذهنی خوب استفاده می کردند.
آلبرت اینشتین
یکی از بزرگترین دانشمندان فیزیک دنیا «آلبرت اینشتین» (Albert Einstein)، جملهی معروفی دارد: «تخیل بالاتر از دانش است».
آلبرت اینشتین با تخیل و تصویرسازی ذهنی خوب توانست تئوری نسبیت را به جهانیان معرفی کند. او در خاطراتش میگوید: «ساعتها خود را غرق در تخیل و سفر به فضا و زمان میکردم و خودم را سوار بر نوری در اعماق کرات وکهکشانها میدیدم؛ آنقدر این کار را تکرار کردم تا بالاخره توانستم تئوری نسبیت را ارائه کنم.»
بتهوون
«لودویک وان بتهوون» (Ludwig van Beethoven) که یکی از بزرگترین موسیقیدانان جهان است؛ در سن ۳۵ سالگی دچار ناشنوایی شد اما مهمترین آثار او بعد از ۳۵ سالگی به وجود آمد. وقتی از او رمز کارش را پرسیدند؛ گفت: «من اول در ذهنم نتهای موسیقی را مینوازم و گوش میدهم و آن نتها در عالم بیرون به بهترین آثار موسیقی تبدیل میشوند.»
تعجب نکنید ولی تصویرسازی ذهنی خوب برای ناشنوایان هم کاربرد عالی دارد.
دوست عزیزم «مرتضی پاشایی» هر بار که در استودیو آواز میخواند چشمانش را میبست، از او سؤال کردم که چرا این کار را میکنی؟ او پاسخ داد: «برج میلاد را تجسم میکنم که مردم عزیزم در آنجا از آهنگهایم لذت میبرند و کنسرتهای من شروع شده است…»
جالب است، نه؟
بهعنوان یک تجربهی شخصی به یاد دارم که تمامی مراحل موفقیتم را تصویرسازی میکردم. ساعتها دراز میکشیدم و با چشمان بسته در حال اجرای سمینار برای افراد علاقهمند سخنرانی میکردم. این تمرین توسط من آنقدر تکرار شد که روزی خودم را در مقابل صدها انسان علاقهمند، بر روی سِن یافتم و آنجا بود که بهآرامی به خودم گفتم: «دیدی حقیقت داره. عالیه عااالی»؛ و همانجا عمیقاً به حقانیت سخنی از «برایان تریسی» (Brian Tracy) پی بردم که میگوید: «مدتزمانی که صرف میشود تا هدفهای تو محقق شوند؛ همان مدتزمانی است که صرف شده تا آنها را باور کنی…»
پس خوانندهی گرامی! هدفهایت را باور کن… خودت را باور کن… قوانین کائنات را باور کن… تو میتوانی…